دنیای کاغذی

می خواهم روی ابرها دراز بکشم حتی اگر آسمانِ کاغذی ام را به آتش بکشید / حرف های شخصیِ م.ح

دنیای کاغذی

می خواهم روی ابرها دراز بکشم حتی اگر آسمانِ کاغذی ام را به آتش بکشید / حرف های شخصیِ م.ح

و تو هر جا و هرکجای جهان که باشی باز به رؤیاهای من بازخواهی‌گشت

یک سال گذشت به همین راحتی

به راحتی هم نه

خیـــــلی سخت

و تو کجا و در رویای چه کسی آسمان را شکافتی خدا داند

که نبودی و ندیدی و

و نفهمیدی مهربان

که با عشقِ تو و نبودِ تو چگونه می توان مجنون نشد،لیلی ماند...


دوباره تیر آمد

تیر مرا از پای درآورد مهربان، تیر درد دارد، درد خیلی درد دارد

تو بگو تیر را چگونه دوباره توانِ تحملم باید...


هی گفتم و نشنیدی

نمی دانم از کدام روز بود که گوش کَرَت را به سمت ما کردی


خوبِ من

رفتی و می نویسم اینجا " از دل نرود هر آنکه از دیده رود"


پ.ن:آخرین روز بود

خداحافظی از دانشگاهی که هر گوشه اش یادِ تو بود

چیزی که تو از من دریغ کردی

کاش می گذاشتی قبل از اینکه از هم متنفر بشویم با هم خداحافظی کنیم!


نظرات 1 + ارسال نظر
marjan جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ب.ظ

kheyli ziba,ashkamo dar avord......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد