دنیای کاغذی

می خواهم روی ابرها دراز بکشم حتی اگر آسمانِ کاغذی ام را به آتش بکشید / حرف های شخصیِ م.ح

دنیای کاغذی

می خواهم روی ابرها دراز بکشم حتی اگر آسمانِ کاغذی ام را به آتش بکشید / حرف های شخصیِ م.ح

ماهِ من

 

تو تو ذهنِ شب های من ماه بودی، ولی

سحر اومد و تو ، تو ساحلِ ممتد زندگیش گم شدی

 

حالا رفتی و من اون عاشقم

که تو لحظه هاش، ثانیه یخ زده

همه ساعتا رو شکسته

به عکست رو دیوار زل زده

تو فردایی که دیروز گذشته

شده یه روحِ بُهت زده

 

تو می دونی سنگینی دنیا رو دوشِ منه

ازون روز که دستات دور از منه


ببین بغضمو

می تکونه خودش رو توی این ترانه

تو بازم به رخ می کشی خودت رو

با یه لبخنده نصفه نیمه


اگه این روزها فرصتی داد

میگم راز دوست داشتنت رو با باد


میگم حرفایی رو که دق کرد تو این حنجره

واسه روزهای بیحوصله م همین یک شبم کافیه


همین یک شبم کافیه تا بگم گم شدم،

تو دنیایی که جا گذاشتی پُشتِ سرت


تو تو تابِ بی تابِ زلف سحر گم شدی ماهِ من

منم تو تاریکیِ پشت شب های نا امیدی با دست های خالی


نظرات 1 + ارسال نظر
توهمات شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:59 ب.ظ http://2fan3.loxblog.com

سلام.قشنگه.منتظر حضورت هستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد