به چشم هایش خیره می شوم
می گویند خیلی ها به چشم هایش دل سپرده اند...
شاید آهِ یکی از همان ها...
به نفرین اعتقاد داری؟
- ندارم.
به چشم هایش خیره می شوم
چشم هایش همان هاست که توی قاب عکس روی دیوار است...
در چشم هایش آشوب دریا تو را به دستِ باد می سپارد...
نگاهش در دیروزهای لعنتی جا مانده...
به من می خندد...
نگاهم را می گیرم از چشم هایی که در آینه است.
من از رسم آینه ها فرار می کنم...
نمی دونم شاید یه روز از آیینه و اونی که توشه فرار کردم !
رسم آینه روراستیست
از چه فرار میکنی
خیلی وقته ننوشتی دلم تنگ شد...!
از تکرار کردن بیزارم ... اما سال نو مبارک دوست زیبا نویس من !
مرسی دوست خوبم سال نو تو هم مبارک
یا هادی
سلام عزیزم
چشم صندوق ها به راه آمدنت
آری ات
پینه بسته
آیینه ای بردار تا راهی شوی
به روزم.
کاش تجزیه میشدم...در همه ان دیوزهای لعنتی...
عید شما مبارک
آپ نمی کنی؟
یا حبیب
بهت سر بزنم . عیدت مبارک (همون روز مادر خودمون منظورمه )

سلام سلام عزیزم
ببخشید دیر اومدم
به روزم گلم بیا ببین خوشحال میشم .
راستی پست هات هم خوب بود اما غمگین !
دوستت دارم مینا جونی من
یا حبیب
بهت سر بزنم . عیدت مبارک (همون روز مادر خودمون منظورمه )

سلام سلام عزیزم
ببخشید دیر اومدم
به روزم گلم بیا ببین خوشحال میشم .
راستی پست هات هم خوب بود اما غمگین !
دوستت دارم مینا جونی من